امير عليامير علي، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات خوب امیر علی

عید قربان

سلام امیر علی جان ؛ بار دیگر در این روزھای پاییزی به خوابت آمده ام تا قبل از آنکه بیدار شوی برای  تو و بخاطر تو بنویسم ، البته نه از شادی ھای نگفته ام و نه از غصه ھای دم  نزده ام ، بلکه از لبخند آفتابی ات ، که حتی ھمین پاییزم را به بھار عمرم مبدل  می سازد .  به سراغت آمده ام تا ثابت کنم برای تو عاشق ترینم و شاید مِن عاشق ، فقط  امروز مجال ھم صحبتی با تو را داشته باشم درحالیکه شاید روزی قیچی به  دست بگیری و وسط رویا ھایم خطی بیاندازی! پسرعزیزم ؛ شروع این دلنوشته ام از سیزدھمین روز مھر آغاز شد که برابر بود با عید  سعید قربان .  عیدی که اگر بگویم بھترین زمان برای ظھور بندگی ...
7 مهر 1393

اولین روز پاییزی

سلام پسر کوچولو ی من امیر علی جان امروز اولین روز از ماه مهر 1393 هستش، تابستون گرم و سوزان با همین آخرین گرمای شهریور تموم شد و حالا  ما می مونیم و یک فصل تازه ... پاییزه عاشق ... پاییزه سر بزیر ... پاییز اولین روزهای زندگی عاشقانه ما. ... امیر علی جان از اینها که بگذریم تو خیلی پسر  خوبی هستی ... همه ی حرفهای منو می فهمی و وقتی برات آواز  گل  گلدون من رو می خونم با دهان باز تا آخرش رو گوش میدی و بعدخودتم همراهی میکنی و دست میزنی .و گاهی برای خودت شعر میخونی  تو ناقلا شدی و گاهی هم شیطون. یادم نرفته دیروز از مامان پرسیدی ،مامان تو کجا درس خوندی وخودتم زود جواب دادی دانشگاه و بعد که مامان ازت پرسید ...
1 مهر 1393
1